سه اشتباه عمده شرکتها در پیادهسازی مدیریت دانش
اگرچه مفهوم مدیریت دانش از ابتدای دهه 90 میلادی مطرح شده است اما هنوز شرکتها در به کار بردن آن دچار چالشهای زیادی هستند. در اینجا با سه چالش مهم و راهحل آنها آشنا میشوید.
مدیریت دانش مفهومی جدید در حوزه مدیریت است. به همین دلیل است که بسیاری از شرکتها در پیادهسازی آن با چالشهای فراوانی مواجه هستند. بسیاری از آنها نمیدانند اطلاعات مهم را چطور ذخیره کنند و بسیاری نیز با این مشکل روبهرو هستند که چطور دانش نظری را به تجربه عملی تبدیل کنند.
وبسایت خبری-آموزشی «بیزینس تو کامیونیتی» در گزارشی به سه چالش عمدهای که شرکتها در اجرای مدیریت دانش دارند پرداخته و برای هر کدام از آنها راهحلی ارائه کرده است.
1- وقتی مدیریت دانش تبدیل به موضوعی نسلی میشود
راهحل: جوانترها را شرکت بدهید
یکی از اشتباهات رایج شرکتها در اجرای مدیریت دانش این است که مدیریت دانش تنها در اختیار باتجربهترها باقی میماند. آنها هستند که معمولا مدیریت مجموعههای دانشی را برعهده دارند. از همین رو فرآیند مدیریت دانش عملا از دسترس جمعیت کثیری از کارکنان شرکت خارج میشود.
این در حالی است که همه کارکنان از همه بخشهای شرکت در این فرآیند شرکت کنند. توجه و اهمیت دادن به افراد باتجربه نباید مانع از حضور دیگران شود. با شرکت دادن افراد بیشتر در این فرآیند نهتنها دانش غنیتر به دست خواهد آمد بلکه مشارکت کارکنان جلب و باعث میشود فرآیند مدیریت دانش درونی شود.
نکته مهمتر اینکه این کار باعث ایجاد انگیزش در کارکنان میشود. اگر یک سیستم پاداشدهی براساس فعالیت افراد در فرآیند پیادهسازی مدیریت دانش در نظر گرفته شود، افراد در بخش خود نیز عملکرد بهتری خواهند داشت.
2- وقتی دانش آلوده میشود
راهحل: اولویتبندی کنید
شرکت دادن همه افراد در فرآیند مدیریت دانش یک خطر جدی به همراه دارد و آن گستردگی اطلاعات و ترکیب شدن اطلاعات بیفایده یا کماهمیت با دانش است. به همین دلیل اجرای یک نظام اولویتبندی که اطلاعات و محتوای دانشی را بررسی و براساس اهمیت آنها را طبقهبندی و بعد آنها را منتشر کند، ضروری به نظر میرسد.
اجرای نظام اولویتبندی تنها به اینکه شما بتوانید دانش باکیفیتتری تولید کنید، نمیانجامد بلکه باعث میشود شما به نیازهای اطلاعاتی و دانشی خود نیز واقف شوید.
3- وقتی راهحلها پیچیده میشوند
راهحل: از توان بقیه استفاده کنید
استفاده از دانش برای ارائه راهحل معضلات گاهی به فرآیندی پیچیده و سخت تبدیل میشود که به کل فرآیند مدیریت دانش و حتی خلاقیت افراد شرکتکننده در آن لطمه میزند.
برای کاربرد مدیریت دانش در سازمانها معمولا از سیستمها و نظامهای ازپیش تعریفشده استفاده میشود که برای تمامی سازمانها کاربرد ندارد. به همین دلیل باید برای رسیدن به دانشی که به درد سازمان بخورد و معضلات سازمان را حلوفصل کند باید افراد داخل سازمان بتوانند در فرآیند کسب، خلق و کاربست دانش دخیل شوند. ارائه راهحل براساس دانش باید روندی ساده و براساس توان افراد شرکتکننده در آن صورت گیرد.